
Target، خردهفروشی خوشنام و دیرپای آمریکایی، امروز در بزنگاهی ایستاده که بسیاری از تحلیلگران آن را «لحظهای تعیینکننده» در تاریخ این برند توصیف میکنند. فروشگاهی که روزگاری نماد مصرف مقرونبهصرفه طبقه متوسط آمریکا در حومه شهرها بود، اکنون زیر فشار اشتباهات استراتژیک، بحرانهای زنجیره تامین و حواشی فرهنگی، برای بازتعریف جایگاه خود در میان مشتریان امروزی تلاش میکند.
بحران در زنجیره تامین؛ از کووید تا امروز
همهچیز از دوران همهگیری آغاز شد؛ جایی که Target مانند بسیاری از خردهفروشان دیگر با افزایش ناگهانی تقاضا، با استراتژی انباشت گسترده موجودی وارد عمل شد. اما وقتی تقاضا فروکش کرد، کوههای کالاهای انباشتهشده روی دست شرکت ماند و برای رهایی از آنها، تخفیفهایی سنگین و بیسابقه اعمال شد. این تصمیم همانقدر که اضطراری بود، پیامدهای گستردهای نیز درپی داشت؛ حاشیه سود آسیب دید، موجودیها ناکارآمد شد و توان واکنش سریع به تغییرات بازار کاهش یافت. در صنعتی که سرعت پاسخگویی به نیاز مشتری برگ برنده است، Target این مزیت را تا حدی از دست داد.
تقاطع سیاست، فرهنگ و برند
اما چالش Target تنها محدود به موجودی و قیمتگذاری نبود. در فضای فرهنگی ملتهب آمریکا برندها دیگر نمیتوانند بیطرف بمانند. Target که همواره سعی داشته با کمپینهای اجتماعی و مسئولیتپذیری مدنی، چهرهای مترقی و جامعهمحور ارائه دهد، بهویژه در برخی اقدامات خیرخواهانه و تنوعمحور، با واکنشهای شدید از طیفهای مختلف جامعه روبهرو شد. در دنیایی که مرز بین «بازاریابی هدفمند» و «ورود به خطوط قرمز فرهنگی» باریکتر از همیشه شده، Target خود را در میانه طوفانی دید که نه از جنس رقابت تجاری، بلکه ناشی از چندپارگی فرهنگی بود.
وفاداری مشتری، دیگر مثل سابق نیست
برندهایی مانند Target زمانی روی وفاداری مشتریان طبقه متوسط حساب ویژهای باز میکردند، اما تحولات سریع در سبک زندگی، فناوری و فضای فرهنگی باعث شدهاند این وفاداری دیگر تضمینشده نباشد. مصرفکنندگان امروزی انعطافپذیرتر، آگاهتر و سختگیرتر شدهاند. برای آنها تنها قیمت مهم نیست، بلکه ارزشهایی مانند هویت برند، مسئولیتپذیری اجتماعی و پاسخگویی فرهنگی، نقش پررنگتری در انتخابها ایفا میکنند. به بیان دیگر برندهایی که نتوانند همزمان با تغییر نگرش و خواستههای مشتری خود را بازآفرینی کنند، ممکن است بهسرعت از سبد خرید خانوادهها حذف شوند.
سایه بلند تاریخ: از Sears تا JCPenney
سرنوشت Target یادآور سقوط برندهایی است که زمانی غولهای بیرقیب خردهفروشی آمریکا بودند؛ Sears که بهخاطر مقاومت دربرابر نوگرایی، بهمرور محو شد و JCPenney که با تصمیمهای اشتباه، پایگاه وفادار مشتریان خود را از دست داد. Target هنوز به آن نقطه نرسیده، اما فشارهای همزمان از داخل و بیرون، وضعیت آن را شکننده کرده است.
بازآفرینی یا پسرفت؟
سخنگوی شرکت اعلام کرده «با کنترل شرایط، گوش دادن به مشتریان و تمرکز بر ارزشهای متمایز برند، Target همچنان میتواند به خلق ارزش برای مشتریان ادامه دهد.» اما مسیر پیش رو روشن نیست. برندهایی از جنس Target، امروز بیش از هر زمان دیگر باید فراتر از تراز مالی به بازسازی معنا و هویت خود بیندیشند. درنهایت سرنوشت Target فراتر از یک برند است؛ این آزمونی برای صنعت خردهفروشی آمریکاست: آیا برندهای قدیمی میتوانند در عصر شکافهای اجتماعی و رقابت دیجیتال، بار دیگر ارتباط معنادار با جامعه برقرار کنند یا باید آماده باشیم برای پایان یک دوره دیگر؟